اتفاق خنده دار

یه اتفاق خنده دار افتاد که حتماً باید بنویسم.

دخترم که پنج ونیمشه یعنی نازنین امشب گیر عجیبی به من داده بود من این دستم که درد میکرد دستکش گرم پوشیدم اومد دست دیگمو گاز گرفت یکم تحمل کردم گفتم ول می‌کنه به قدری تا فیها خالدون دستم فرو کرد که ناخودآگاه با دست چپم که درد میکرد زدم تو گوشش و دستم برگشت عقب جا افتاد

قشنگ حس کردم جا افتاد.

قدری اشک ریختم و درد دستم کمتر شد.

اصلاً سابقه نداشت این بشر منو گاز بگیره اونم درین حد خشن.

ولی خب ارزششو داشت بعدم تا آخر شب عذاب وجدان داشت که دستم درد می‌کنه هی می‌گفت هرکار داری به من بگو

♥ جمعه ششم بهمن ۱۴۰۲ ساعت 2:27 توسط تنهاترین معلم