سرنوشت

میگما شاید منم مثل پرویز شاپور که تو دوره خودش کلماتور بود و بعد ها جدی تر گرفته شد بعدها ازم به عنوان اولین نفری که توی کلاسش ریاضی رو با شوخی و خنده درس میداد یاد بشه.

کسی که برای مسابقات ریاضیش بچه ها سرودست می‌شکستن.

جدا اگه آدما جای خودشون قرار می‌گرفتن شاید اون روشی که توی دانشگاه برای درس شبکه ها دادم و به قول استادم یه روش خیلی جدید و کوتاه محسوب میشد اسم منو تو علم زنده نگه می‌داشت .

نمی‌دونم خلاصه اینکه من هرجا بودم مفید بودم و تمام تلاشمو برای بهتر شدن زندگی اطرافیام کردم و برای بهتر شدن دنیا.

اونقدر زیستم که بشه یه کتاب پر محتوای خوب ازش در آورد.

آدمی که با سختی ها جنگید و کم نیاورد و راه ساخت.

نمی‌دونم دخترای من این روحیه جنگجو و قوی بودنو از من یاد گرفتن یانه.

و امیدوارم این پست رو کسی نخونه.چون اگه اولین بار اومدنش به وبلاگم باشه قطعا ازین همه خودستایی حالش بد میشه ولی اگه بدونه به من چه روزایی گذشته و من کم نیاوردم برای این پست به من حق میده که به خودم افتخار کنم.

♥ پنجشنبه سیزدهم آذر ۱۴۰۴ ساعت 7:28 توسط تنهاترین معلم